بیماردار

لغت نامه دهخدا

بیماردار. ( نف مرکب ) مریض دار. که او را بیمار و رنجور باشد. || آنکه متعهد خدمت بیمار باشد. ( آنندراج ). پرستار و مواظب شخص بیمار. ( ناظم الاطباء ). پرستار. پرستان. بیماروان. بیماربان. ( یادداشت مؤلف ) :
هرکجا باشددلی می چیند از چشم تو درد
هرکجا نازی بود بیماردار چشم تست.صائب ( از آنندراج ).

فرهنگ عمید

کسی که در خانه بیمار دارد یا از بیمار پرستاری می کند.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - کسی که بیمار دارد . ۲ - آنکه از بیمار مواظبت کند پرستار.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال عشق فال عشق فال پی ام سی فال پی ام سی فال میلادی فال میلادی