بی زیانی

لغت نامه دهخدا

بی زیانی.( حامص مرکب ) بی ضرری. بی گزندی. بی آسیبی :
گر از اخترم بی زیانی بود
شما را ز من شادمانی بود.فردوسی.گر ایزد مرا زندگانی دهد
وز آن اختران بی زیانی دهد.فردوسی.

فرهنگ فارسی

بی ضرری ٠ بی گزندی ٠ بی آسیبی ٠
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم