یکی گویی

لغت نامه دهخدا

یکی گویی. [ ی َ / ی ِ ] ( حامص مرکب ) عمل یکی گوی. موحدی. اعتقاد به یگانگی خداوند. و رجوع به یکی گو شود.

فرهنگ فارسی

حالت و عمل یکی گوی موحدی اعتقاد به یگانگی خدا.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم