گناه داشتن

لغت نامه دهخدا

گناه داشتن. [ گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) مقصر بودن. جرم داشتن. مجرم بودن :
به تو ار نظر حرام است بسی گناه دارم
چه کنم نمی توانم که نظر نگاه دارم.سعدی ( طیبات ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) مجرم بودن مقصر بودن خطا کار بودن .
مقصر بودن . جرم داشتن . مجرم بودن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال مکعب فال مکعب فال پی ام سی فال پی ام سی فال تک نیت فال تک نیت