ساریان

لغت نامه دهخدا

ساریان. ( اِخ ) نام شهری است در غرچه . ( حاشیه لغت اسدی نسخه نخجوانی ) ( اوبهی ) ( رشیدی ) ( جهانگیری ) ( انجمن آرا ). شهری است از غرجستان. ( برهان ) :
بسی خسرو نامور پیش از این
شده ستند زی ساری و ساریان.دیباجی ( از حاشیه لغت اسدی نسخه نخجوانی ).
ساریان. ( اِخ ) دهی است از دهستان شهرنو بالا ولایت باخزر بخش طیبات شهرستان مشهد، واقع در 75 هزارگزی شمال باختری یوسف آباد، جلگه و معتدل ، آب آن از رودخانه و قنات ، و محصول آن غلات است ، 167 تن سکنه دارد که به زراعت اشتغال دارند. راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

فرهنگ فارسی

نام شهرس است در غرچه

فرهنگ اسم ها

اسم: ساریان (دختر) (فارسی) (تلفظ: sariyan) (فارسی: ساریان) (انگلیسی: sariyan)
معنی: نام روستایی در نزدیکی مشهد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال پی ام سی فال پی ام سی فال چای فال چای فال آرزو فال آرزو