گزگز کردن

لغت نامه دهخدا

گزگزکردن. [ گ ِ گ ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) ناراحتی و دردگونه ای که در پای یا دست بخواب رفته احساس شود. سوزن سوزن شدن ، چنانکه هنگام خواب رفتن پای. پاهایم گزگز میکند. حالتی که پیش از خواب رفتن عضوی دست دهد.

فرهنگ معین

(گِ گِ. کَ دَ ) (مص ل . ) (عا. ) سوزش داشتن .

فرهنگ فارسی

(مصدر ) ۱ - ناراحتی و درد گونه ای که در پای یا دست بخواب رفته احساس شود : پاهایم گزگز میکند . ۲ - سوزش داشتن .

ویکی واژه

(عا.)
سوزش داشتن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم