گرد اورنده

لغت نامه دهخدا

( گردآورنده ) گردآورنده. [ گ ِ وَ رَدَ / دِ ] ( نف مرکب ) گردکننده. فراهم کننده. جامع : روایت کرد ابوالقاسم بن غسان گردآورنده اخبار آل برمک. ( تاریخ بخارا ). رجوع به گرد آوردن شود.

فرهنگ معین

( گرد آورنده ) ( ~ . وَ رَ دِ ) (ص فا. ) فراهم - کننده .

فرهنگ فارسی

( گرد آورنده ) ( صفت ) گرد کننده فراهم آورنده جمع کننده : روایت کرد ابوالقاسم بن غسان گرد آورند. اخبار آل برمک ... .

فرهنگستان زبان و ادب

گردآورنده
{compiler} [علوم کتابداری و اطلاع رسانی] شخصی که آثار نوشتاری مختلف چاپی یا دستنویس را برای چاپ در مجموعه ای منظم گرد بیاورد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انبیا فال انبیا فال پی ام سی فال پی ام سی فال کارت فال کارت فال تک نیت فال تک نیت