کهن کار

لغت نامه دهخدا

کهن کار. [ ک ُ هََ / هَُ ] ( ص مرکب ) کهنه کار. باتجربه. که در کاری تجربه و سابقه ممتد دارد :
کهن کاران سخن پاکیزه گفتند
سخن بگذار، مروارید سفتند.نظامی.رجوع به کهنه کار شود.

فرهنگ فارسی

کهنه کار ٠ با تجربه ٠ که در کاری تجربه و سابق. ممتد دارد ٠
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم