کندا کند

لغت نامه دهخدا

کنداکند.[ ک ُ ک ُ ] ( ص مرکب ، ق مرکب ) بسیار کند :
شیر درد شکار، چابک و تند
مگس و عنکبوت ، کنداکند.؟ ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).|| در حال کندی. و رجوع به کُند شود.

فرهنگ فارسی

بسیار کند یا در حال کندی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال اوراکل فال اوراکل فال نخود فال نخود