کج خلقی

لغت نامه دهخدا

کج خلقی. [ ک َ خ ُ ] ( حامص مرکب ) حالت و چگونگی کج خلق. عمل کج خلق. زشتخویی. تغیر. تشدد. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

بد خلقی، بد خویی.

فرهنگ فارسی

۱ - بد خویی بد خلقی بد اخقی . ۲ - عصبانیت : [ من از کج خلقی مجلس را ترک کردم ] .
حالت و چگونگی کج خلق . عمل کج خلق

فرهنگستان زبان و ادب

{dysthymia} [روان شناسی] خُلق پایین در حد خفیف یا متوسط به شکل مستمر یا مزمن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال میلادی فال میلادی فال قهوه فال قهوه فال پی ام سی فال پی ام سی فال اوراکل فال اوراکل