کارد بر سر بردن

لغت نامه دهخدا

کارد بر سربردن. [ ب َ س َ ب ُ دَ ] ( مص مرکب ) بریدن سر.
- کارد بر سر قلم بردن ؛ تراشیدن آن :
قلم سرّ سلطان چه نیکو نهفت
که تا کارد بر سر نبردش نگفت.سعدی ( بوستان ).

فرهنگ فارسی

بریدن سر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال کارت فال کارت فال تاروت فال تاروت فال درخت فال درخت