چنگ ساز کردن. [ چ َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) چنگ نواختن. چنگ را بنغمه در آوردن. چنگ سراییدن : در آن مجلس که عیش آغاز کردند بیکجا چنگ و بربط ساز کردند.نظامی. || آماده نواختن ساختن و کوک کردن چنگ : مغنی بیا چنگ را ساز کن بگفتن گلو را خوش آواز کن.نظامی.
فرهنگ فارسی
چنگ نواختن . چنگ را بنغمه در آوردن . چنگ سراییدن .