چشم براه داشتن

لغت نامه دهخدا

چشم براه داشتن. [ چ َ / چ ِ ب ِ ت َ ] ( مص مرکب ) کنایه از انتظار کشیدن باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). مرادف چشم براه دوختن و چشم و دیده براه نهادن. ( از آنندراج ). انتظار کشیدن. ( ناظم الاطباء ) :
مدتی شد که تا بدان امید
چشم دارد براه و گوش بدر.انوری.دل که بیابان گرفت چشم ندارد براه
هر که صراحی کشید گوش ندارد بپند.سعدی.

فرهنگ فارسی

کنایه از انتظار کشیدن . مرادف چشم براه دوختن و چشم و دیده براه نهادن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال نخود فال نخود فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال پی ام سی فال پی ام سی