پیر کهن

لغت نامه دهخدا

پیر کهن. [ رِ ک ُ هََ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) پیر کلان. پیر کلانسال.سالخورده. قنسر. قعوس. پیر کهنسال. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

پیر کلان پیر کلانسال
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال امروز فال امروز فال تک نیت فال تک نیت فال احساس فال احساس