پی پرکرده

لغت نامه دهخدا

پی پرکرده. [ پ َ / پ ِ پ ُ ک َ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) کره اسب و خر قوی شده و جز آن دو. || کنایه است از زیرک و مجرب. ( فرهنگ نظام ). مرد کارآزموده و گرم و سرد روزگار چشیده. ( آنندراج ) :
نقش پای ناقه را از رشک می پوشد بخاک
چون صبا هرگز ندیدم رند پی پر کرده ای.میرمحمد علی رایح.بیاد نواساز پر کرده پی
ز خویشم تهی ساز و بردار پی.ظهوری.طالب دنیا عجب نامردِ پی پر کرده است
داده دایم پشت بر دنیا که دنیا رو کند.( از فرهنگ نظام ).

فرهنگ عمید

۱. کره اسب یا کره الاغ قوی شده.
۲. مرد توانا و کارآزموده.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- کره اسب و خر قوی شده . ۲- زیرک و مجرب کار آزموده گرم و سرد روزگار چشیده : طالب دنیا عجی نا مرد پی پر کرده است داده دایم پشت بر دنیا که دنیا رو کند. ( فر. نظام . لغ. )
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم