پی شناس

لغت نامه دهخدا

پی شناس. [ پ َ / پ ِ ش ِ ] ( نف مرکب ) که اثر پای شناسد. ایزشناس. قائف. ( منتهی الارب ). که ردّ پای تواند یافت. که ایز تواند بردارد.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه اثر پای را شناسد کسی که رد پای را تواند یافت قائف .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم