پوست تخت افکندن

لغت نامه دهخدا

پوست تخت افکندن. [ ت َ اَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) پوست تخت انداختن. مقیم شدن. لنگر انداختن. دیر ماندن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- پهن کردن پوست تخت پوست تخت انداختن . ۲- مقیم شدن لنگر انداختن دیر ماندن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال اعداد فال اعداد فال زندگی فال زندگی فال رابطه فال رابطه