لغت نامه دهخدا
بجذب امر کشی حرف از زبان سکوت
بدست نهی نَهْی ْ پنبه در دهان صدا.ظهوری ( از آنندراج ) || کنایه از فریب دادن باشد. ( برهان قاطع ) ( رشیدی ). || کنایه از راضی ساختن کسی در امری. ( برهان قاطع ). || کنایه از روانه کردن کسی بجائی. ( برهان قاطع ) :
سایه را پنبه برنه احمدوار
تا شود ابر سایبان خلوت.خاقانی.عقل جولاهی است زودش پنبه نه منصوروار
تا چه خواهی کرد این اشتردل جولاه را.مولوی ( از فرهنگ رشیدی ).