پس افتادن

لغت نامه دهخدا

پس افتادن. [ پ َاُ دَ ] ( مص مرکب ) عقب افتادن. تأخیر :
چونکه گله بازگردد از ورود
پس فتد آن بز که پیش آهنگ بود.مولوی.|| نکس. عود مرض در حال نقاهت. || غش کردن یا مردن. افتادن به پشت و مردن.

فرهنگ معین

( ~. اُ دَ ) (مص ل . ) ۱ - عقب افتادن ، عقب ماندن . ۲ - افتادن به پشت و مردن .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- عقب افتادن تاخیر . ۲- عود مرض در حال نقاهت نکس . ۳- افتادن بپشت و مردن غش کردن یا مردن .

ویکی واژه

عقب افتادن، عقب ماندن.
افتادن به پشت و مردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم