هوش ربا ی

لغت نامه دهخدا

هوش ربای. [ رُ ] ( نف مرکب ) آن که هوش از سر ببرد. بیهوش کننده :
گشته صریر کلک تو فتنه نشان مملکت
بوده خروش کوس تو هوش ربای معرکه.سلمان ساوجی.

فرهنگ فارسی

( هوش ربا ی ) ۱-( صفت ) آنکه یا آنچه بسبب زیبای هوش و عقل از سر انسان ببرد : پرادا هوش ربا چشم فریبند. تست عسس دزدنما نرگس گیرند. تست . ( گل کشتی ) ۲- بیهوش کننده بی حس کنند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشق فال عشق فال چوب فال چوب فال شمع فال شمع فال تک نیت فال تک نیت