دانشنامه اسلامی
نوح بن درّاج، پدر ایوب بود، نوح بن درّاج (یا درّاج) است. درباره او مطلب چندانی نمی دانیم، مگر اینکه از اهل کوفه بوده، و گفته اند که در بازار کوفه شغل ساده (بقالی) داشته است.
ذهبی، شمس الدین، میزان الاعتدال، ج۴، ص۲۷۶.
برخی از روایات نشان گویایی است از تشیع او و باورش به مکتب اهل بیت و رهپویی در مسیر و خط ولایت علوی؛ چنان که شیخ صدوق در داستان جالب و آموزنده زیر بدان اشاره کرده است:دشمنان سوگند خورده امام کاظم (علیه السّلام)، نزد هارون عباسی بر ضدّ آن حضرت دروغ پراکنی می کردند؛ به گونه ای که ترس از دست دادن تاج و تخت سراسر جان تاریک هارون را فراگرفت. بدین سبب، روزی او حضرت موسی بن جعفر (علیه السّلام) را نزد خود طلبید. در آغاز دیدار رفتار زشت و نامناسبی از هارون سر زد و خشم و کین دیرینه خود را ابراز کرد. او در حالی که سرشار از کین و حسد بود، رو به امام کرد و گفت: چرا شما اهل بیت (فرزندان علی (علیه السّلام) ) ادعا می کنید که از پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) ارث می برید؛ در حالی که با وجود عمو (عباس)، پسر عمو (علی (علیه السّلام) ) از ارث محروم می شود. زمانی که رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلّم) از دنیا رفت، ابوطالب قبلاً از دنیا رخت بر بسته و عباس عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) زنده بود. پس میراث پیامبر باید به عمویش برسد، نه به علی که فرزند ابوطالب است.امام (علیه السّلام) در پاسخ فرمود: مرا از پاسخ معاف دار و از مسائل دیگر پرسش کن. هارون گفت: هرگز این را نمی پذیرم، مگر اینکه پاسخ مرا بدهی.آن گاه آن حجت خدا فرمود: از حضرت علی بن ابی طالب نقل شده است که اگر فرزند صلبی شخص متوفا ـ چه دختر و چه پسر ـ زنده باشند، با وجود آنان کسی از متوفا ارث نمی برد، مگر پدر و مادر و زن و یا شوهر، و با وجود فرزندان علی، برای عمو ارث ثابت نیست. در قرآن ارث بردن عمو با وجود فرزندان، بیان نشده است، بلکه این مطلب ناصواب را ابوبکر و عمو و بنی امیه گفته اند و سخن آنان مبنای صحیحی ندارد و از رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) در این باره روایتی نرسیده است، اما عالمان فرزانه ای هستند که سخن علی (علیه السّلام) را قبول دارند و بدین نظر فتوا می دهند و قضاوت می کنند و دیدگاه ابوبکر و عمر و بنی امیه را مردود و باطل می دانند.آن گاه امام کاظم (علیه السّلام)، دیدگاه نوح بن درّاج را بیان می کند و می فرماید: نوح در این مسئله برابر با کلام حضرت علی (علیه السّلام) قضاوت کرده است؛ در حالی که تو (هارون) او را به عنوان قاضی بصره و کوفه منصوب کرده ای.در اینجا بود که هارون، جمعی از عالمان و قاضیان را مانند ابراهیم المدنی، فضیل بن عیاض، و سفیان ثوری را فراخواند و آنان گواهی دادند که حضرت علی (علیه السّلام) در این مسئله چنین فرموده است. هارون پرسید: پس چرا شما طبق این نظر قضاوت نمی کنید؟ آنان یک صدا گفتند: ما می ترسیم، ولی نوح بن درّاج ترسی ندارد و انسان شجاعی است.
محمد بن علی بن بابویه، عیون اخبار الرضا (علیه السّلام)، ج۲، ص۷۹.
۱. ↑ ذهبی، شمس الدین، میزان الاعتدال، ج۴، ص۲۷۶.
...