نمودار شدن

لغت نامه دهخدا

نمودار شدن. [ ن ُ / ن ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) ظاهر شدن. پدید آمدن. نمایان شدن. مرئی گشتن :
همی بود تا شب نمودار شد
فرورفت مهر و جهان تار شد.فردوسی.

فرهنگ فارسی

ظاهر شدن ٠ پدید آمدن ٠ نمایان شدن ٠ مرئی گشتن ٠
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم