لغت نامه دهخدا
نعمت آباد. [ ن ِ م َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ناتل رستاق بخش نور شهرستان آمل. در 20هزارگزی جنوب شرقی سولده ، در دشت معتدل هوای مرطوبی واقع است و 105 تن سکنه دارد. آبش از وازرود تأمین می شود. محصولش برنج و غلات است. شغل اهالی زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ص 305 ).
نعمت آباد. [ ن ِ م َ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان قشلاق کلارستاق بخش چالوس شهرستان نوشهر. رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 شود.
نعمت آباد. [ ن ِ م َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مهرانرود بخش بستان آباد شهرستان تبریز، در 17هزارگزی مشرق تبریز، در جلگه معتدل هوائی واقع است ، و 693 تن سکنه دارد. آبش از چشمه تأمین می شود. محصولش غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
نعمت آباد. [ ن ِ م َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان چهاردولی بخش اسدآباد شهرستان همدان. در 14هزارگزی شمال غربی اسدآباد در جلگه سردسیری واقع است و 130 تن سکنه دارد. آبش از قنات و رودخانه شهاب تأمین می شود. محصولش غلات و لبنیات ، شغل اهالی زراعت و گله داری و قالی بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
نعمت آباد. [ ن ِ م َ ] ( اِخ ) دهی است از بخش خفر شهرستان جهرم ، در 12/5 هزارگزی مغرب باب انار و 4هزارگزی جنوب راه جهرم به شیراز در دامنه گرمسیری واقع است. 279 تن سکنه دارد. آبش از قنات و چشمه تأمین می شود.محصولش غلات و بادام و انجیر و برنج و شغل اهالی زراعت و باغداری است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).
نعمت آباد. [ ن ِ م َ ] ( اِخ ) دهی است از بخش خشت شهرستان کازرون. در 7هزارگزی شمال غربی کنار تخته و در جنوب رودخانه شاهپور در جلگه گرمسیری واقع است و 177 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه شاهپور تأمین می شود. محصولش غلات و خرما و برنج ، شغل اهالی زراعت است. نام دیگر این ده «بند حاجی محمد تقی » است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).
نعمت آباد. [ ن ِ م َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ریگان بخش فهرج شهرستان بم ، در 8هزارگزی جنوب فهرج در جلگه گرمسیری واقع است و 228 تن سکنه دارد. آبش از قنات تأمین می شود. محصولش غلات و خرما و لبنیات و حنا و شغل اهالی زراعت و گله داری است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).