لغت نامه دهخدا ملک بان. [ م ُ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) نگهبان ملک. حافظ مملکت. کشوردار. فرمانروا : ملک بانان را نشاید روز وشب گاهی اندر خمر و گاهی در خمار.سعدی.