مشکین کردن

لغت نامه دهخدا

مشکین کردن. [ م ُ / م ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) چون مشک خوشبوی ساختن :
شیراز مشکین میکندچون ناف آهوی ختن
گر باد نوروز از سرش بویی به صحرا می برد.سعدی.

فرهنگ فارسی

چون مشک خوشبوی ساختن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشق فال عشق فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال انگلیسی فال انگلیسی فال کارت فال کارت