مزاج گوئی

لغت نامه دهخدا

مزاج گوئی. [ م ِ ] ( حامص مرکب ) تملق. چاپلوسی. خوش آمدگوئی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
اگر توقع آسایش از جهان داری
مدار دست ز دست مزاج گوئی ها.صائب ( از آنندراج ).- مزاج گوئی کردن ؛ برطبق میل شنونده گفتن بی اعتقاد به صحت گفتار خود. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

چاپلوسی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال رابطه فال رابطه فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال چوب فال چوب