مرکب انداختن

لغت نامه دهخدا

مرکب انداختن. [ م َ ک َ اَ ت َ ] ( مص مرکب ) کنایه از تاختن و حمله کردن : مسلمانان در موافقت او مرکب انداختند و نیک بکوشیدند. ( ترجمه اعثم کوفی ص 105 ).

فرهنگ فارسی

کنایه از تاختن و حمله کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال کارت فال کارت فال انبیا فال انبیا فال تک نیت فال تک نیت