لی ولنگ

لغت نامه دهخدا

( لی-ولنگ ) لی-ولنگ. [ وْ ل َ / ل َ یو ل َ ] ( اِ ) برف. ( جهانگیری ). برف و آن چیزی باشد سفید که در زمستانها مانند پنبه حلاجی کرده از آسمان فروبارد و به عربی ثلج خوانند. ( برهان ). صاحب برهان گوید: ظاهراً در معنی لغت تصحیف خوانی شده است و ترف را برف خوانده اند. || ترف. پنیرتن. هبولنک. هلباک یا هلیاک یا هلناک یا هلتاک. ( لغت نامه اسدی ). قره قوروت :
وآن زر از تو بازخواهد آنکه تا اکنون از او
جوغری خوردی همی و طائفی و لیولنگ.غمناک ( از لغت نامه اسدی ).

فرهنگ عمید

ترف، قره قروت، کشک سیاه، هبولنگ، هلباک.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال زندگی فال زندگی فال حافظ فال حافظ فال تاروت فال تاروت