لاش و ماش

لغت نامه دهخدا

لاش و ماش. [ ش ُ ] ( ترکیب عطفی ، ص مرکب ) لاش ماش. حیله. باطل. رجوع به لاش و رجوع به لاش ماش شود.

فرهنگ معین

(شُ ) (ص مر. ) باطل ، بیهوده .

فرهنگ فارسی

باطل بیهوده : قال الحجاج لجبله بن الایهم الغسانی قل لفلاح : اکلت مال الله با بدح و دبیدح فقال له جبله : خواست. ایزد بخوردی به لاش ماش ای اکلت مال الله بالباطل .

ویکی واژه

باطل، بیهوده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال اعداد فال اعداد فال ورق فال ورق