قاضی سلیمان

لغت نامه دهخدا

قاضی سلیمان.[ س ُ ل َ ] ( اِخ ) ابن خلف. رجوع به قاضی باجی شود.

فرهنگ فارسی

ابن خلف
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال اوراکل فال اوراکل فال عشق فال عشق فال شمع فال شمع