دانشنامه اسلامی
فلسفه منطق مانند دیگر فلسفه های مضاف، علمی پسینی است؛ یعنی پس از پیدایش و بالندگی علم منطق، برخی مسائل فلسفی درباره آن طرح می شود. این مسائل فلسفی دست کم سه دسته اند: یک دسته آنهایی هستند که طرح مباحث منطقی سبب پیدایش آن ها شده است، مانند مسئله اعتبار منطقی؛ دسته دیگر آن ابعاد فلسفی هستند که سبب پیدایش و جهت گیری خاص مباحث منطقی شده اند، مانند حاکمیت فلان نگرش متافیزیکی بر منطق دانان؛ این دسته را می توان تحت عنوان «مبانی فلسفی منطق» نام برد. دسته سوم به مسائلی همچون تعدد نظام های منطقی و کاربرد آن ها در علوم مختلف به ویژه فلسفه مربوط می شود.
هاک، سوزان، فلسفه منطق، ترجمه سید محمد علی حجتی، تهران، کتاب طه، ۱۳۸۲، ص۲۹-۲۷.
همچنان که گذشت، یکی از عمده ترین مباحث فلسفه یک منطق مبانی فلسفی آن منطق است. مبانی فلسفی منطق ارسطویی بی شک ریشه در فلسفه ارسطویی دارد؛ ولی از آنجا که هم فلسفه و هم منطق ارسطو در طول بیش از بیست و دو قرن، دستخوش شرح ها و تفسیرهای مختلف و حتی متعارض گشته است؛ لذا ناگزیریم به متن های اصلی خود ارسطو مراجعه کنیم تا در مرحله نخست، فلسفه و منطق ارسطو را، از فلسفه و منطق ارسطویی بازشناسیم، و در مرحله بعد، نسبت منطق ارسطو را با مبانی مابعدالطبیعی وی بررسی کنیم. روشن است، تا زمانی که مرحله نخست بازشناسی فلسفه و منطق خود ارسطو محقق نشود، سهم دیگران در سنت ارسطویی از جهت شرح، نقد یا نوآوری معلوم نخواهد شد؛ و تا زمانی که مرحله دوم بازشناسی نسبت منطق ارسطو با مبانی مابعدالطبیعی وی صورت نگیرد، نمی توان درباره فلسفه منطق ارسطویی مثلاً منطق سینوی تحلیل های دقیقی ارائه داد.
مابعدالطبیعه ارسطو
آن دسته از آراء فلسفی ارسطو که به مثابه مبانی مابعدالطبیعی منطق وی به شمار می آیند در کتاب متافیزیک گرد آمده اند. این کتاب به دوران پختگی و تکامل اندیشه او مربوط می شود. آنچه برای مقصود فعلی ما ضرورت دارد این است که بدانیم:۱: ارسطو مانند دو سلف خود سقراط و افلاطون در مقابل شکاکان یونان باستان قرار دارد. یک مرور سریع در مابعدالطبیعه این امر را روشن می سازد.
ارسطو، مابعدالطبیعه، متافیزیک، ترجمه شرف الدین خراسانی، تهران، گفتار، ۱۳۶۶، ص۱۱۱.
...