غوره زار

لغت نامه دهخدا

غوره زار. [ رَ / رِ ] ( اِ مرکب ) جایی که در آن غوره باشد :
ایاز نوشخند او را پسر بود
که دزد غوره زار او شکر بود.حکیم زلالی ( از بهار عجم ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) جایی که در آن غوره بسیار به عمل آید .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم