غلط دادن

لغت نامه دهخدا

غلط دادن. [ غ َ دَ ] ( مص مرکب ) غلطانیدن. غلتانیدن. گردانیدن بر روی خود. گردانیدن به پهلو.
- غلط دادن آواز ؛ تحریر صوت. ترجیع. در گلو گردانیدن آواز.
غلط دادن. [ غ َ ل َ دَ ] ( مص مرکب ) در مغلطه انداختن. ( آنندراج ). به غلط افکندن. به اشتباه انداختن. فریفتن. گمراه کردن :
چو گل گر خرده ای داری خدا را صرف عشرت کن
که قارون را غلطها داد سودای زراندوزی.حافظ.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) غلتانیدن . یا غلت آواز . بگردانیدن آواز ترجیع صوت تحریر .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم