غر افتادن

لغت نامه دهخدا

غر افتادن. [ غ ِ اُ دَ ] ( مص مرکب ) کشتار واقع شدن :غر افتادن میان قومی. قر افتادن. رجوع به غر شود.

فرهنگ فارسی

کشتار واقع شدن : غر افتادن میان قومی قر افتادن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال نخود فال نخود فال تاروت فال تاروت فال تک نیت فال تک نیت