صبر دوست

لغت نامه دهخدا

صبردوست. [ ص َ ] ( ص مرکب ) دوستدار صبر. دوست صبر :
چرا بصبر نکوشم که صبردوست بود
کسی که بسته بود عقل را بوجه کمال.منجیک.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آن که شکیبایی را دوست دارد دوستدار صبر .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم