شاه سار

لغت نامه دهخدا

شاه سار. ( ص مرکب ) مانند و شبیه به شاه. ( ناظم الاطباء ). اما در جای دیگر دیده نشد.
شاه سار. ( اِخ )نام شاعری است باستانی و دوبار در لغت فرس اسدی بشعر او استشهاد شده است. ( یادداشت مؤلف ) :
گهرفتال شد این دیده از جفای کسی
که بود نزد من او را تمام ریزفتال
چو باز را بکند بازدار مخلب و پر
بروز صید برو کبک راه گیرد و چال.
( لغت فرس اسدی چ دبیرسیاقی ص 115، 114 ). و مؤلف شرح حال رودکی ( ص 458 ) می نویسد که او از شعرای دربار سامانیان بوده است.

فرهنگ فارسی

مانند و شبیه به شاه اما در جای دیگر دیده نشد .

فرهنگ اسم ها

اسم: شاه سار (پسر) (فارسی) (تلفظ: shahsar) (فارسی: شاهسار) (انگلیسی: shahsar)
معنی: نام یکی از شاعران دربار سامانیان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال جذب فال جذب فال میلادی فال میلادی فال انبیا فال انبیا