شاه تار

لغت نامه دهخدا

شاه تار. ( اِ مرکب ) تار بزرگ. رجوع به تار موسیقی شود. || تار کلان. تار اصلی. رجوع به تار مقابل پود شود.

فرهنگ فارسی

اولین تار سازها تار بم و گنده ٠
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال پی ام سی فال پی ام سی