سواد روشن کردن

لغت نامه دهخدا

سواد روشن کردن. [ س َ رَ /رو ش َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) ملکه نوشت و خواند بهم رسانیدن. ( غیاث ). مرادف سواد تند کردن. ( آنندراج ). ملکه خواندن و نوشتن بهم رسانیدن. ( از ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

ملکه نوشت و خواند بهم رسانیدن مرادف سواد تند کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال چوب فال چوب فال ای چینگ فال ای چینگ فال احساس فال احساس