ساز و ساخت

لغت نامه دهخدا

ساز و ساخت. [ زُ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) آلات و ادوات. ساز و آلت. ساز و سامان. قِتب ساز و ساخت آبکش. ( منتهی الارب ). || سامان و رخت و اسباب و سرانجام. ( ناظم الاطباء ). رجوع به ساز شود.

فرهنگ فارسی

آلات و ادوات
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال تاروت فال تاروت فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال نوستراداموس فال نوستراداموس