زیان مند

لغت نامه دهخدا

زیان مند. [ م َ ] ( ص مرکب ) مضر. مقابل سودمند. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) : دیگری ، بعد از وفات او، به خوابش دید. گفت خدای با تو چه کرد؟ گفت : رحمت کرد و عنایت نمود در حق من ولکن اشارت این قوم مرا عظیم زیان مند بود یعنی انگشت نمای بودم میان اهل دین. ( تذکرةالاولیاء عطار ). رجوع به ماده بعد شود.

فرهنگ فارسی

مضر مقابل سودمند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال زندگی فال زندگی فال درخت فال درخت فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال عشقی فال عشقی