زه بردن

لغت نامه دهخدا

زه بردن. [ زِه ْ ب ُ دَ ] ( مص مرکب ) در بیت زیر، ظاهراً بمعنی پریشان کردن کاری و گسیختن شیرازه آن و یا پاداش نیکی کار کسی را از میان بردن آمده است :
از یاری تو بریدم ای یار
بردی زه کار من زهی کار.نظامی.

فرهنگ فارسی

بمعنی پریشان کردن کاری و گسیختن شیرازه آن و یا پاداش نیکی کار کسی را از میان بردن آمده است .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شمع فال شمع فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال تاروت فال تاروت