زجر نمودن

لغت نامه دهخدا

زجر نمودن. [ زَ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] ( مص مرکب ) آزار کردن. ایذاء. اذیت. شکنجه کردن : وضرب بی محابا زدی و زجر بی قیاس نمودی. ( گلستان ). و رجوع به زجر، زجر کردن ، زجر کشیدن و زجر دادن شود.

فرهنگ فارسی

آزار کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال امروز فال امروز فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تک نیت فال تک نیت