ریاست طلب

لغت نامه دهخدا

ریاست طلب. [ س َ طَ ل َ ] ( نف مرکب ) طالب سروری و مهتری. ریاست جوی. ( یادداشت مؤلف ). کسی که دوستدار ریاست و سروری باشد. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که دوستدار ریاست و سروری باشد .
طالب سروری و مهتری . ریاست جوی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم