روح ور

لغت نامه دهخدا

روح ور. [ وَ ] ( ص مرکب ) دارای روح. جاندار :
روحبخش است و روح ور، نه چو ما
پرده دار است و پرده در، نه چو ما.سنایی.

فرهنگ فارسی

دارای روح جاندار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اوراکل فال اوراکل فال فنجان فال فنجان فال شمع فال شمع فال تاروت فال تاروت