رنجیده کردن

لغت نامه دهخدا

رنجیده کردن. [ رَ دَ / دِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) رنجانیدن. آزرده ساختن. آزرده خاطر کردن. آزرده دل ساختن. رجوع به رنجیده شود.

فرهنگ فارسی

رنجانیدن آزرده ساختن آزرده دل ساختن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نخود فال نخود فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال کارت فال کارت فال رابطه فال رابطه