راستی دیدن

لغت نامه دهخدا

راستی دیدن. [ دی دَ ] ( مص مرکب ) درستی و استقامت دیدن :
آن زلف کج گرفت شفایی ز هر چه هست
جز راستی ندید ز طبع سلیم خویش.شفائی اصفهانی ( از ارمغان آصفی ).

فرهنگ فارسی

درستی و استقامت دیدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال پی ام سی فال پی ام سی فال میلادی فال میلادی فال لنورماند فال لنورماند