دست نگاه داشتن

لغت نامه دهخدا

دست نگاه داشتن. [ دَ ن ِت َ ] ( مص مرکب ) خودداری کردن از اقدام به کاری. بازایستادن از انجام دادن عملی. توقف در کاری. دست نگه داشتن. درنگ کردن. صبر کردن. توقف کردن :
بفرمود تاهرکه بود از سپاه
ز باغ کسان دست دارد نگاه.نظامی.

فرهنگ فارسی

خود داری کردن از اقدام به کاری
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال زندگی فال زندگی فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال عشقی فال عشقی فال پی ام سی فال پی ام سی