دائم شدن

لغت نامه دهخدا

دائم شدن. [ ءِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) جاوید گردیدن. وصوب. ( دهار ). رهن. ( دهار ). سجو. مقاتاة. ( منتهی الارب ). پیوسته شدن. بردوام شدن. همیشه شدن. || پیوسته رفتن. دائم جریان داشتن.

فرهنگ فارسی

جاوید گردیدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال اعداد فال اعداد فال زندگی فال زندگی فال کارت فال کارت