خواجه وش

لغت نامه دهخدا

خواجه وش. [ خوا / خا ج َ / ج ِ وَ ] ( ص مرکب ) کدخدامنش. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
از سوی خانه بیامد خواجه اش
بر دکان بنشست فارغ خواجه وش.مولوی.مرد خواجه وش و رعیت شکل بود و خود را خلع کرد. ( از تذکره دولتشاه سمرقندی در شرح حال ابن یمین ).

فرهنگ فارسی

کدخدا منش
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال لنورماند فال لنورماند فال تاروت فال تاروت فال انبیا فال انبیا