خل الکلام

لغت نامه دهخدا

خل الکلام. [خ َل ْ لِل ْ ک َ ] ( ع فعل امر + مفعول ) سخن را واگذار.دیگر چیز مگو. ( از یادداشت بخط مؤلف ) :
صد امید است این زمان بردار گام
عاشقانه ای فتی خل الکلام.مولوی ( مثنوی ).

فرهنگ فارسی

سخن را واگذار دیگر چیزی مگو
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال فنجان فال فنجان فال زندگی فال زندگی فال شمع فال شمع